بسمه تعالی
سلامی گرم بر یکایک شما مهربان دوستان عزیز، شماهایی که به من نشاط و سرزندگی داده اید و شماهایی که با خاطرات گرمتان هنوز پابرجا و زنده ام.
شماهایی که که امروز در این زمانه پر گیر و دار هر کدامتان در یک نقطه این زمین خاکی مشغول زندگی خود هستید و نمیدانم ، نمیدانم که مرا هنوز یادتان هست یا نه!!..
اما من همیشه بیادتان هستم. دیروز بیاد شیطنت های چندی از شما ها لبخند به لب گذر زمان را به تماشا نشسته بودم.(میخ در قفل در تا شاید مدرسه تعطیل شود یا شکستن شیشه ها، مسابقه بالا رفتن از پرچم و و و ...!!)..
باور کنید هر گاه شما بازی میکردید و شاد بودید من نیز شاد و هرگاه شما گریان از کتک یا ناراحت از ننوشتن مشق ها من نیز نگران بودم. صدای جیغ های شاد گونه در زمانی که زنگ آخر زده می شد یا زمانی که زنگ ورزش بود هنوز یادم هست.
میدانم که بسیاری از شما دوستان به مدارج بالای تحصیل رسیده اید و این مرا همیشه شادمان می کند... هم اکنون هم اگر چه کمی پیر شده ام، اما هنوز هم با شادی بچه ها شادمان هستم.خواسنم بگویم حالم خوب است.
نمیدانم مرا یادتان هست یا نه!!! اما من همیشه بیادتان هستم و خاطرات سبر شما همیشه در دفتر ذهن من پابرجاست.
درد دلی از دوست قدیمی دوران تحصیل کودکی شما( مدرسه ابتدایی روستای زروند)
:: برچسبها:
مدرسه روستای زروند ,
زروندی ,
زروند ,
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1